اول پاییز 1400

دو هفته قبل که تولد تکتم بود بهش پیام دادم اما نمیدونم بهش رسید یا نه!!! چون جوابی نگرفتم.شاید سرش زیادی شلوغه...

اخرین دیدارمون مربوط میشه به تیر یا مرداد امسال که برای اولین بار بعد ازدواجم همدیگرو توی خونه م دیدیم و هر چند کوتاه بود اما دوست داشتنی و دلنشین بود...

قبل از اون هم شب عروسی تکتم یعنی 6شهریور98 کنار هم بودیم که مصادف شد با شب اشنایی من و همسر جانم که به طرز شگفت انگیزی ازدواجم چیزی شبیه به یک معجزه باور نکردیه هنوز! دقیقا همون چیزی که همیشه میخواستم اتفاق افتاد...با اینکه همه چیز زود پیش رفت اما هر لحظه مطمئن تر میشدم به انتخابم و این ایمان قلبی چیزی بود که خدا برای قلبم خواسته بود و نمیشد در برابرش مقاومت کنم... فال این لاو...به معنای واقعی...خدا رو هزاران بار شاکرم براش...میدونم شعاری بنظر میاد ولی من آدمی نبودم که به این راحتی تن بدم...انگار خدا بدجوری ما رو با هم میخواست...

ابان که بیاد میشه 2سال که غرق در آرامشم...

کرونا سورپزایزمون کرد وگرنه کلی برنامه خوب داشتیم از سفر و تفریح گرفته تا پیشرفت هایی که تو زمینه های مختلف میخواستیم داشته باشیم ...

امروز اول مهر 1400 هست و آرزم اینه کرونا کمرنگ و کمرنگ تر بشه تا بتونیم سفر بریم توی پاییز زیبا...ترجیحا آبانش...

 

خدایا شکرت بخاطر نگاه مهربونت

 

تولدت مبارک

دیروز تولد تکتم بود...مثل سالهای گذشته با تبریک از راه دور روز تولدش هم گذشت و حالا هر دو 26 سالگی رو تموم کردیم...چه روزهای نابی داشتیم که فقط برای همون موقع و همون زمان و مکان جالب بودن و حالا نشونه ای ازش نیست انگار... یادگاری زیاده اما انگار دیگه یادی نیست که آدم رو سمت یادگاری ها بکشونه

 

تولدت مبارک دوست قدیمی

مرداد بیست و شش سالگی

در آستانه بیست و شش سالگی این پست رو میزارم...در حالی که دیگه واقعا یک پزشک شدم و کارم رو شروع کردم...روزهای سختی رو سپری کردم اما انصافا شیرینی ها و خوشی ها هم کم نبود..

خدا رو شاکرم برای همه چیز

فردا تولدمه...خیلی عجیبه هیچ آرزویی ندارم!!!شاید دیگه انقد نرسیدم به آرزوهام که دیگه دست کشیدم از خیالبافی...واقع بین شدم ... آدم بزرگ که میشه واقع بین تر میشه... نمیدونم این ویژگی خوبه یا نه!

بهرحال چرخ گردون میگرده و ما رو درگیر بازیهاش میکنه و نمیزاره خیلی از ماجراها و اتفاقات زندگیمون به اختیار خودمون باشه...

خدایا هنوزم اینجایی؟؟؟

خدایا راضی ام به رضای تو

بیست و چهارمین مرداد زندگی

دیروز 24 ساله شدم 

از بچگی یه دختر تقریبا نچسب و تو دل نرو بودم که تنها خاطرات بقیه از من همون لجبازیا و قهرکردنا هست و بس...اون موقه ها فکر کردن به اینده یا غرق شدن توی گذشته برام معنی نداشت فقط توی همون لحظه ای که بود زندگی میکردم..اما حالا اونقدر فکرا مختلف روی هم تلنبار میشن که خدا میدونه! از اینکه نسبت به گذشته ها حسرت بخورم واقعا بیزارم...گذشته یه خاطره س...خیلی خاطرات خوب و خنده دارن...و بعضی خاطرت هم برای همیشه بد هستن که دله آدم رو به درد میارن... 

اما یکسری خاطرت این وسط معلق و سردرگمن  که نه میدونی خوبن و دارن خوشحالت میکنن و نه میفهمی تلخ و بدرد نخورن و از یادآوریش حالت بد میشه؟!!!شاید اسمشون بشه تجربه...شایدم چون معلق و بی جایگاهن قراره که از توی حافظه ها حذف بشن یه روزی و واسه همین حس دوگانه نسبت بهشون داری!!! 

باید با این تجربه ها یا خاطراته معلقه شیرینه بدردنخور چه کار کنیم؟؟؟ 

 

********************************************************* 

 

رسیدم به ترم 12 پزشکی و عمیقا حس میکنم که همه چیز تا به اینجا خواست خدا بزرگ بوده.همین که سرپام و  هنوز واسه ادامه رمق دارم یعنی اون بالایی حواسش به من هست هواموداره و تنهام نمیزاره... 

این روزا واسه امتحان پره اینترنی دارم میخونم و امیدوارم این مرحله هم به خیر بگذزه و level up بشم 

 

چقدر خوب که دندون پزشکی قبول نشدم چون اومدن به رشته پزشکی بهترین اتفاق زندگیم بود... 

چه بسیار چیزهایی که شما خیر می پندارید و آن شر است...چه بسیار چیزهایی که شر می پندارید و آن خیر است 

 

خدایا ممنونم به خاطــــــــــر همه مهربونیات

پایان استاژر یکی

امشب شب امتحان ارتوپدیه و  فردا به امید خدا پایان ترم  نهم پزشکی خواهد بود و پس از اون بمدت دو هفته آزاد میشم  و بعدش مجددا شروع ترم جدید و دیگه اینجور ... 

هفته قبل تولدم بود و 23 ساله شدم  

دلم تنگه واسه عادی بودن!

"دردها" فراموش می شوند ولی .....
"همدردها" هرگز ...
من بودن آنهایی را می خواهم که حتی
"یادشان" زندگی را زیبا تر میکند ...

*****************************************************************

وقتی خداوند از پشت،
دست هایش را روی چشمانم گذاشت؛
از لای انگشتانش انقدر محو دیدنِ دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است
نامش را صدا کنم…

****************************************************

 

نه حوصله نصیحت دارم

نه سردرمیاره کسی از کارم

نه میدونه چیزی کسی دربارم

خودمو بستم به مسیرم کارم...

.

.

.

اینی که هستم فرق داره باهام

واسه اینه که درد داره کارام

دلم تنگه واسه عادی بودن

واسه دور از چیزا مادی بودن

آره یجورایی کندم از همه

اینجوری توقعا کمتر ازمه

ترجیح میدم تنها بشینم بی اعتنا به هر چی هر طرفمه...

نیستی اما بازم تولدت مبارک...

این میشه سومین سال که روز تولدت کنارمون نیستی...حرفی برای گفتن ندارم!جز سه تا جمله:

تولدت مبارک عزیزم...

دلم واست تنگ شده...

دوست دارم امیر جونم...

عروسی عروسی روبوسی

عاقا جای همه اونایی که نبودن خالی!

دیشب زدیم پدر عروسی رو ترکوندیمــــــــــــــا.....ینی به عمرم جلو این همه آدم از اون جلف بازیا نکرده بودم...وای الان که فکر میکنم می بینم عجب آدم داغونیم!یکم شخصیتم خوبه والا!یکی نیست بگه نکن خواهر من نکن!

آره دیگه جدیدا اینطوری شده

 

آبجی جون خودم انشاالله خوشبخته خوشبخت باشی همیشهعزیزمی تو مبارکت باشه خوشگل خانوم

 

*****************************************************************

دیروز مشهد بودیم اما سعادت نداشتیم بریم حرم پابوس آقا...میلاد امام رضا(ع) رو هم از همینجا به عزیزا دلم تبریک میگم

همه چی آرومه...

تنکس گاد!!!

هـــــــــــــــرگز نگویمت بیا دست من بگــــــــیر!!!!

یک عمــــر گـــرفته ای...مبادا رها کنی...

 

**************************************************************

خدایا شکرت ... 

 هفته دیگه عروسی آبجی جونمه (خیلی خوشحالــــــم)!بنظرم این علوم پایه رو هم پاس میشم(اعتماد بنفسم تو حلقت)!هر روز کلی میرقصم که بدنم شب عروسی آماده باشه عضلاتم نگیره یوقت (پشتکار رو حال کن ینی)

همه چی خوب و رو به عالیه !خدایا مرسی که زندگیم رو به راه! تنکس

تکتم جـــــــونم تولدت مبارک عزیزم...

روزِ تـولـدت شـد و نـیـسـتـم امـّا کـنـارِ تــو
کـاشـکـی مـیـشـد کـه جـونـمـو هـدیـه بـدم بـرایِ تـــو


درسـتـه مـن نـمـیـتـونـم ایـن روز و پـیـشِ تـــو بـاشــم
امــّا بـهـش تـو رویـام، رنـگِ حـقـیـقـت مـیـپاشـم

مـیـخـوام بـرات تـو رویـاهـام جـشـنِ تـولـد بـگـیـرم
از لـحـظـه لـحـظـه هـایِ جـشـن تـو خـیـالـم عـکـس بـگـیـرم

مـن بـاشـم و تـو بـاشـی و خـــدایِ تـویِ آسـمـون
چـراغـونـی جـشـنـمـون، سـتـاره هـایِ کـهـکـشـون

بـه جـایِ شـمـع مـیـخـوام بـرات غـمـهـارو آتـیـش بـزنـم
هـر چـی غـم و غـصـه داری یـک شـبِ آتـیـش بـزنـم

تـو غـمـهـاتـو فـوت کـنـی مـنـم سـتـاره بـیـارم
اشـکِ چـشـاتـو پـاک کـنـم نـورِ سـتـاره بـکـارم

کـهـکـشـونـو سـتـاره هـاش، دریـا و مـوج و مـاهـیـاش
بـیـابـونـا و بـرکـه هـاش، بـارون و قـطـره قـطـره هـاش

بـا هـفـت تـا آسـمـون پـُر از گـلایِ یـاس ومـیـخـک
بـالِ فـرشـتـه هـا و عـشـق و اشـتـیـاق و پـولـک

عـــاشـقـتـو یـه قـلـبِ بـی قـرار و کـوچـک
فـقـط مـی خـوان بـهـت بـگـن

تولدت مـبـارک

*************************************************************

عزیزم امیدوارم  همیشه لبت خندون و دلت آروم باشه. واست کلی آرزو خوب دارم...

خیلی ماهی دختر جون

علوم پایه

بلخره فردا زهرا جونم امتحان علوم پایه داره....

باهمه هوش و تلاشی که ازش دیدم(!!!) انشالله قبول میشه و از همین وبلاگ بهش تبریک میگیم...

آرزوی قبولی با نمره عالییییییی برای تو دوست عزیزم.....

بَرآیتـــــ خوآهَمــ نوشتـــ ... 

اَز اِبهــــآمــِـ لَحظِهـــ ـــهـــآ ، اَز تَردیــــد ،

اَز حَجــــ ـمـِــ مــَــــرگــــــ آوَر نَبُودَنتـــ ...

اَز کَسآنے کهـــ رَد میشَوَند وَ بـــوے تـــُو رآ میدَهَنــــد ...

بَرآیتـــ خوآهمـــ نِوشتــ ...

اَز حَدیثــ تَلخـِــ بُغضـــ ـــهـآے تآ اَبد ، اَز قِنآعَتــ بهـــ یکــ خآطِـ ـرهـــ ...

یکـــ یـــآد ، یکـــ شبـــِ مَهتآبـــ ...

اَز صَبــــُـورے مـَــنـــ وَ جآے خآلــے تــُـو ...

بَرآیتـــ خوآهَمـــ نِوشتــ ...

دُوسَتـــتـــ دآرمـــ


دلـم نـه عـشق ميـخواهد ، نـه دروغــهاي قـشنگ ، نـه ادعـاهاي بـزرگ ، نـه بـزرگهاي پـر ادعــا .

دلـم يـک فنـجان قــهوه داغ ميــخواهد و يــک "دوســــت" ، کـه بـشود بـا او حـرف زد و بـعد پشيـــمان نـشد..


وای چقد شاخ شده این روزا!!!!

افتادم رو دور استرس!!!دارم درس میخونم دیگه!واااااااااااااای خیلی عــــــــــــــــقبم

 

امشب شبه عشق و حاله امشب

خواننده امیر شهیار امشب

شاه دوماد چه بی قراره امشب

عروس چقد ناز داره امشب

عجب عروس قشنگی٬دوماد زبر و زرنگی

الهی ببینین از این به بعد خوابای رنگی

 

دااااااااااااااااارم چرت میگمیووووووووووووووووووووهووووووووو  میخوام هیچ کاری نکنم!فقط تمرکز کردم این آزمون رو به صورت قهوه ای پررنگ بپاشونم رو دیوااااااااااار

دستاتو بزا تو دستم!بگو دوست دارمو هنوز باهات هستم!

*****************************

واقعیت دردناک!

همین الان نشسته بودم به فکر کردن و تجزیه تحلیل!هر جور حساب میکنم می بینم علوم پایه میفتم!خیلی مطالب زیاد و سخته!

واقعیت سخت و دردناکی بود ولی باهاش کنار اومدم الانم میرم سایت گردی تا چشت درآد!!!

خدافس فلن

تولدمون مبارک!فدام بشی الهی!

خدایا شکرت بلاخره متولد شدم! واااااااااااااااااای اولین ساله که انقدررررررررر روز تولدم خوشحالم!!!!!!!!!!!!

وای کلی آدم  بهم تبریک گفتن امروز!باورم نمیشه...

بنظرم روز تولد به خودی خودش اصلا چیز شاخی نیست!فقط یه نشونه ست تا آدم دوستا واقعیشو بشناسه...اونایی که با معرفتن و با همه دوری هایی که سال تا سال هم برطرف نمیشه بازم فراموشت نکردن و به یادتن...و این همون چیزیه که باارزشه و به آدم امیده زندگی و عشق میده...

یه عزیزی ازم پرسید روز تولدم چه آرزویی کردم!؟تا اون موقع هیچی به ذهنم نرسید ولی الان از ته قلبم آرزو دارم که همه آدمای خوب زندگیم همیشه کنارم باشن چون با وجودشون بدترین سختی ها هم دلم رو نمی لرزونه...

 

از همین تریبون تولد عزیز دلم [آبجی خوشگلم] رو هم تبریک میگم!!!بازم ازش عذر خواهی می کنم که روز تولدش به دنیا اومدم!البته تقصیر من که نبوده ! این مامان بابام خیلی برنامه ریزی عمیق و فشرده ای داشتن لامصبا!!! انقد دقیق زدن به هدفینی تو روحمــــــــــ با این فانتزی خانوادگیم!بععععععععععله بعععععله ما ازون خانوادهاشیم!بعله

 

**************************************************************

در آخر دوس دارم این شعر امیر تتلو رو تقدیم کنم به آبجینگ خوشگلـــــــــم :

واسه خاطره تو امشب خیابونو بند آوردم
در خونتون دوباره گلای قشنگ آوردم
واسه خاطره تو امشب اینجارو پارتی کردم
دارم میرم کیکو بیارم زودی بر میگردم

تولدت مبارک فدات بشم الاااااهی / آخـــــــ مدیر فروش اون لبات بشم الهی
تولدت مبارک فدات بشم الاهی / آخ مدیر فروش اون لبات بشم الهی


بدو برو شمعارو فوت کن که الان داغ میشه
رقص چاقو کار من نی این دیگه کاره آبجیشه
بگو که همگی (!) بشیم وسط قروقاطی شه
بالاترو داغ میشه اینجا بهترین پارتیشه
تعریف از خوشگلیهات به خدا دو سه تا کتاب میشه
که داره به دست نیما همین هفته چاب میشه


واسه تو کادو میگیرم میگی بهترشو بیار
میگی برو Celine Dionو بکشو واسم سرشو بیار
دوست داری تو تولدت تو لباست تک باشه
میگی لباسه جنیفر لوپز درآر از تنشو بیار
میگی لباسه جنیفر لوپز درآر از تنشو بیار
میگی چرا ویلا ندادی؟کناره دریا ندادی؟
میگی چرا پست ویژه تو سایت فیس بوووک ندادی؟
میگی چرا ماشین ندادی؟کارت بنزین ندادی؟
میگی چرا بهم یه خونه توی برلین ندادی؟


بیا با ما بالا بالاها ولت نمیکنم حالا حالاها
بگو دی جی ولوم بده بترکه تا حالا بالاها
همه از دم پایه اند همه مهمونا همسایه ان
همه یک صدا آهنگ کرواتو میخونن جای من
آخ باز دوباره به خاطره تو کرواته مشکی زدم
امشب چه خوشگل شدی نمیگی که تو رو چشم میزنن؟


واسه خاطره تو امشب خیابونو بند آوردم
در خونتون دوباره گلای قشنگ آوردم
واسه خاطره تو امشب اینجارو پارتی کردم
دارم میرم کیکو بیارم زودی بر میگردم

تولدت مبارک فدات بشم الاهی / آخ مدیر فروش اون لبات بشم الاهی
تولدت مبارک فدات بشم الاهی / آخ مدیر فروش اون لبات بشم الاهی

 

 

 

 

عید فطر مبارک همتون ...

عاقا شمام دقت کردین اینایی که پیگیر جـــــــدی اخبار عید فطـــر و رویت ماه هستن همونایی هستن که زمان افطار منتظر بودن اذان بگه بعد شـــــروع کنن ؟؟؟
و همـــــونایی هستن که روزای ماه رمضمون رو میشمردن ؟؟؟
و صــــــــدالبته همونایی بودن که اصـــــــــــــــلا روزه نمیگرفتن ؟؟؟

ولــــــــــــــــم کنید !!! نزارید بگم همونایی هستن که دمپایی توالت رو خیس میکردن … نزارید بگـــــــم!!!

*************************************************************************


یک ماه بدون هیــــــــچ چشــــم داشتی روزه گرفتیم فقط و فقط برای رضایت خدایی که بخاطر حکمتش این کار رو از ما خواسته...

نوشته بالا شاید طنز باشه! اما عمق کلام پر درده!

متاسفانه دیگه خیلی چیزا داره طبیعی میشه:نماز نخوندن!روزه نگرفتن!حروم و حلال!روابط ...اصن واستون خدا کیلویی چنده؟قران به چه دردی میخوره؟دنیا رو عشقه!

ولی یکی نیست بگه آخه به چه قیمتی این دنیا رو اینقد بزرگ کردین واسه خودتون؟؟؟

اینهمه بهمون گفتن رعایت کنین غفلت نکنین بیخودی نیست جـــانم! حتما یه چیزایی بوده که اینقدر اینا رو بهمون یادآوری می کنن....اینکه ما با فکر ناقص خودمون یه چیزا رو درک نمی کنیم دلیل نمیشه اشتباه و الکی باشه...

اینکه یه آدم میگه من شبا راحت میخوابم دلیل نمیشه بگه تو طرز زندگیم اشتباه نمیکنم چون یه قاتل هم میتونه شب راحت بخوابه فقط کافیه بهش فکر نکنه و وجدانش رو بیدار نکنه!اونوقت اونم میتونه راحت بخوابه...به همین سادگی!

دلم از آدمایی که حرف خدا رو با بی خیالی رد میکنن گرفته...اصن پیدا میشه یکی که از جنس بقیه نباشه؟خوب باشه؟

دلم یه آدم خیلی خوب میخواد که گشتم و بود اما مال من نبود!دیگه نمیگردم که نیست!

*********************************************************************



امیدوارم کوچکترین عبادات همه قبول شده باشه...عید بزرگ فطر مبارک همگی...

التماس دعا...



هر روز به یادشم...


مـــرگ دنگ و فنگ نمیخواهد . . .

مـــرگ ساده است . . .

برایم به سادگی روی شناسنامه ام مهر میزنند:

فــوت شد . . . همین

امروز خاطره میشه...

دیگر خیال با تو بودن رو نمی بافم...

کلاف دروری ات کلافه ام کرده،

همش گره می خورد به خاطراتمان...

که انهو شترم!

واااااااااااااااااااااااااااای انقدر توانم زیاده که مثه شتر تو صحرا شدم!دیشب هر کار کردم نشد بخوابم!هنوز مثه اسب بیدارم!خوابم نمیاد!درسم نمیخونم بجان خودم و خودت!فقط الاف بیکار بی هدف خسته داغون تو یه سایت دارم میگردم!آدرسش www.4jok.com  جای باحال و خوبی بنظر میاد!سرگرمم کرد!

 

*********************************************************

 

خدایا به امید خودت نه بنده های بی خودت :)

نمیدانم

آدم گـاهـے نمـیـ ـدانـد.
آدم گـاهـے نمیـ ـخواهد بـداند.
آدم گـاهـے نـه میـ ـداند و نـه میـ ـخواهد ڪہ بـداند.
.

.

.

خــداونــدا
مـرا در گـروه جـاهـلان مپـسند
و
اگـر مـن در دستـه جاهلانـ م
مـرا
در جهـل مـرکب قـرار مـده...

فرصتے ده
تـا بدانـم
ڪہ
نمیـ ـدانم..
.

.

.

ڪہ
نمیـ ـدانم...

باید رهــــــــا کرد و رفتـــــــــــــــــ


ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒـــــــﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...
ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــــﺪ ......
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑــﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕِ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ....
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ
ﺷﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ...
ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
**********************************************************************************
 
خدایا دارم یه تصمیم بزرگ می گیرم!تصمیمی که تا آخر عمرم باهامه!با همه توانت کمکم کن...بهت بیشتر از همیشه ی همیشه نیاز دارم...
 
 

الان از خودم بدم میاد!

ساعت دو بیست دقیقه شبه!بعد مدتها خواستم بیام و یه پست خشک و خالی بزارم!

این روزا خیلی یجورایی سردرگم و آشفتم! دست و دلم به درس خوندن هم نمیره!وسط شهریور امتحان علوم پایه دارم و هنوز صفر صفرم...به همین برکت قسم استرس هم ندارم خدا شاهده

از یه بخش زندگیم ناراضیم!شاید!نمیدونم هنوز!باید بیشتر فکر کنم!

اگه اینو خوندی واسم خیلی دعا کن

*******************************************************************************

حیف که نمی تونم خیلی چیزا رو اینجا بنویسم!خیلی از درد و دلا رو فقط فقط میشه پیش خدا برد البته با شرمندگی!تو زندگیم همیشه اتفاقاتی افتاده که جرات گفتن و نوشتن اونا رو ندارم!چقدر آدما با چیزی که ما می بینیم تفاوت دارن!!!یکی از اون آدما خود منم.............

دلم لبالب خون بود و خنده ام بر لب

چنین به چشم می آمد!ولی چونان بودم...

....

شاید میان اینهمه دروغ

 باید شیطان را تحسین کنم.

جهنم را خرید ولی تظاهر به دوست داشتن انسان نکرد..


خرابم خراب....
به اندازه ی همان قاضی که متهم اعدامیش رفیقش بود....


دیـوآنـﮧ ےِ روزْهآیـے هَسْتـ ـَم

کـﮧ مِهـربآ
טּ میشَوے

حَتـّے اَگـ َـرْ نَـدآنمْ چـرآ..

کدومی؟

اینکه میگن چشم دیده بان قلعه دله واقعا درسته ،حال و هوای درونی آدما رو خیلی خوب میشه تو چشماشون دید...

واسه همینه وقتی با روح کسی آشنا میشی که نه هم روحته ،نه دیدگاهت شبیه اونه ،نه ارزشهات ،سعی میکنی همیشه نگاهتو ازش بدزدی اینا همون آدمایین که وقتی باهاشون همنشین میشی همیشه این جمله تو ذهنت تکرار میشه (صحبت ناجنس عذابیست الیم)...

اما یه دسته دیگه ای هم هستن که صافی سیرتشون، تو رو مجذوب خودشون میکنه نگاهشون متفاوته ،دیدگاهو رفتارشون فراتر از سطح فکریه خیلی از آدمای این دور و زمونه ست دوست داری تا مدت ها بشینیو زل بزنی تو چشماشون ،به نظرم این آدم ها ،دوست داشتنی ترین آدم های روی کره زمین اند..آگه کسی متوجه هدف خلقت خودش شده باشه همین آدمان...

حرف که نزنی بهتر است..

درد ِ دل...کـه می کنی


ضعـف هـایـت، دردهـایــت را ...... می گـذاری تـوی ِ سیـنی


تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد ...
تیــز کننــد ...
تیــغ کننــد ...

و بــزننـد بـه ....روحـت 


تو زندگی گاهی به جایی میرسی ؛
که تازه میفهمی :
چه خوشبختند کسانی که ....
دچار آلزایمر هستند..

آدم خوب قصه های من...

شاید برایت عجیب است اینهمه آرامشم..

خودمانی بگویم 

به آخر خط که برسی

دیگر فقط نگاه میکنی..


خدایا میوه ی ممنوعه این زمین خاک

روی کدام درخت در انتظار دندان های حریص من است؟؟

هوس کردم از زمین اخراجم کنی........


آدم خوب قصه های من..

دلتنگت شده ام..حجمش را میخواهی؟؟

خدا را تصورکن!!

آرزوها..

قـلـبــم بـویِ کـافــور می دهـد!!!


شـب بـه شـب

در آن مُـرده شـورهـا

آرزویـی را غُسـل می دهـنـد و کفـن می کنـنـد..


جای خالیت...
مثل کفش سیندرلا اندازه هیچیک ازمردم شهرنشد

حتی بزور.


دلم تنگه تنگه...........

استاتوسم!!

 

الان میخوام استاتوس جدید فففففففیس بوووووکم اینجام بنویسم که بقیه ام بدونن چقدر در توانایی های فردیم قادر به چرت و پرت گویی هستم و یکم از کمالاتم فیض ببرن:

عاقا شاید باورتون نشه ولی بعضیام هستن که باید بهشون بگی: "عــــــــــــــزیـــــزم" فرق سرت رو میدونی کجاست؟! دوست داشتنت دقیقــــــــا بخوره همونجـا!!!
و باور نکردنی تر از اون اینه که یکی از فانتزیای خــــفن و مرگــــبارم همین بود که این استاتوسم بالفعل مخاطب خاص نداشت خداشاهده! فقط گفتم در جریان بذارمتون ثوابی کرده باشم :))

 

*******************************************

اینم تقدیم به همه آدمای پاک و مهربون:
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها

من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم...

همیشه دانسته خطا کردمــ...

مــــــــرا

هیـــــــــچ چیـــــــز عـــــذاب نمی دهــــــد

جـــــــز اینکــــــــه

همیشـــــــــه دانستـــــــه خطـــــا کردم

ندانستـــــــه آلـــــــوده شدم

نشــــــناختــــــه وابســــــته شــــــدم

و ناخواســـــــته رانـــــــده شدم...
 
 
*****************************************
 
امروز روز جالبی بود!!!مخصوصا اون قسمتش که با بچه ها رفتیم محوطه خوابگاهمون و هندونه خوردیم!خیلی چسبید...خیلی خوب بود!!!
 

واقعا همینه!

همیشه اونی که تو خیالته

 

بی خیالته...